blog.ir بایگانی آذر ۱۳۹۳ :: تُــــرابـــــ :. یک دانشجوی اِنقلابیـــ

یا لَیتَنی کُنتُ تراباً | وبلاگ یک دانشجوی انقلابیـــ

۸ مطلب در آذر ۱۳۹۳ ثبت شده است

اثبات شهادت پیامبر اکرم حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) | اسناد شیعه و سنی

نویسنده:حسن غفوری

روایات متضافره ای که درباره شهادت همه معصومین رسیده است، ثابت می کند همه ایشان به شهادت رسیده اند و هیچ یک با فوت طبیعی از دنیا نرفته اند و پیامبر گرامی اسلام نیز از این عموم خارج نیستند.
از مشکلاتی که در راستای این تحقیق وجود داشت این بود که کتاب مستقلی در این باره نوشته نشده و منابع بسیار پراکنده بود.
موضوعاتی که لازم دیدیم در این تحقیق مورد بررسی قرار دهیم عبارتند از:
  • آیا شهادت پیامبر اکرم (ص) از قرآن قابل اثبات است؟
  • نظر عامه در مورد شهادت پیامبر اکرم (ص) چیست؟
  • نظر شیعه درباره مسموم شدن پیامبر اکرم (ص) در خیبر چیست؟
  • نظر شیعه درباره شهادت پیامبر اکرم (ص) چیست؟
  • قاتل یا قاتلان پیامبر (ص) چه کسانی بوده اند؟

فصل اول: اثبات شهادت پیامبر (ص) از قرآن

 
﴿وَ ما مُحَمَدٌ إلا رَسُولٌ قَد خَلت مِن قَبلِهِ الرُّسُل أفإن ماتَ أَو قُتِلَ إنقَلَبتُم عَلی أَعقابِکُم وَ مَن یَنقَلِب عَلی عَقِبَیهِ فَلن یَضُرَّ اللهَ شَیئاً وَ سَیَجزی اللهُ الشاکِرینَ﴾(1)
«و محمد تنها فرستاده ای از جانب خداوند است که فرستادگان دیگری پیش از او گذشته اند. آیا اگر او بمیرد یا کشته شود شما به گذشته خویش(دوران جاهلیت) باز می گردید؟ و هر آن کس به گذشته خویش بازگردد، هرگز به خدا زیانی نمی رساند و خداوند به زودی سپاس گزاران را پاداش خواهد داد».
یکی از مهمترین آیاتی که در مورد شهادت پیامبر اکرم (ص) در روایات و کتاب های تفسیر به آن اشاره شده است، این آیه شریفه است.
شأن نزول این آیه شکست مسلمانان در جنگ احد بوده است. در جنگ احد مشرکین شایع کردند رسول خدا به شهادت رسیده است و این موجب نوعی شکست، عقب نشینی و تردید در مسلمانان سست ایمان شد و خداوند این آیه را برای سرزنش آنان فرو فرستاد.
هر چند محور سخن در این آیه، انقلاب و ارتداد صحابه رسول خدا (ص) بعد از ایشان است، لکن استفاده های دیگری نیز می توان از این آیه نمود.
در علم نحو برای حرف «أو» سه معنا ذکر شده است: 1، عاطفه غیر ناصبه، 2، عاطفه ناصبه، 3، اضراب.
نوع اول معانی متعددی دارد از جمله:1، تخییر، 2، اباحه، 3، شک، 4، تقسیم، 5، ابهام.
چهار معنای اول در این آیه صحیح نیست ولی نوع پنجم که ابهام است در این آیه احتمال دارد. به این بیان که خداوند می داند پیامبر به شهادت خواهد رسید اما این مطلب را در هاله ای از ابهام قرار می دهد.
ممکن است این ابهام به این دلیل باشد که اگر خداوند تبارک و تعالی صراحتاّ اعلام می فرمود که پیامبر به شهادت خواهد رسید، مشرکین و منافقین با اعتماد به صدق کلام خداوند بر انجام این کار سرعت می گرفتند و زودتر برای انجام این کار برنامه ریزی و اقدام می کردند. (2)
نوع دوم هم شرایطی دارد که هیچ یک از آنها در این آیه موجود نیست.
و اما نوع سوم اضراب است که به معنای «بل» می باشد، در این صورت معنای آیه این گونه خواهد شد: «أفإن مات بل قتل» یعنی: «آیا اگر پیامبر بمیرد بلکه کشته شود». این احتمال هم در آیه صحیح به نظر می رسد و «أو» به معنای «بل» در موارد متعددی در قرآن آمده است:
1، ﴿وَ أرسَلناهُ إلی مِائَةِ ألفٍ أو یَزیدُون﴾(3)، «و او (یونس (ع)) را به سوی صد هزار نفر بلکه بیشتر فرستادیم».
2، ﴿ثُمَّ قَسَت قُلُوبُکُم مِن بَعدِ ذلکَ فَهیَ کَالحِجارَةِ أو أشدُّ قَسوَةً﴾(4)«سپس دل های شما سخت شد، به سختی سنگ ها بلکه سخت تر از آن».
3، ﴿فَإذا قَضَیتُم مَناسِکَکُم فَاذکُروا اللهَ کَذِکرِکُم أباءَکُم أو أشَدَّ ذِکراً﴾(5)«پس چون اعمال و عباداتتان را به انجام رساندید، خدا را آن سان که پدران خود را ذکر می کنید یاد کنید، بلکه بالاتر از آن».
4، ﴿وَ ما أمرُ السّاعَةِ إلاّ کَلَمحِ البَصَرِ أو هُوَ أَقرَبُ﴾(6) «و کار قیامت نیست جز مانند یک چشم بر هم زدن بلکه نزدیک تر از آن».

فصل دوم: نظر عامه در مورد شهادت پیامبر اکرم (ص)

 
بزرگان عامه بر این باورند که پیامبر عظیم الشأن اسلام (ص) به شهادت رسیده اند. از آن جمله:
وقال البیهقی: أنبأنا الحاکم، أنبأنا الأصم، أنبأنا أحمد بن عبد الجبار عن أبی معن عن الأعمش عن عبدالله بن نمرة عن أبی الأحوص عن عبدالله بن مسعود قال:
«لئن أحلف تسعاً أنّ رسول الله (ص) قتل قتلاً أحبّ إلیّ من أن أحلف واحدة أنّه لم یقتل وذلک أنّ الله إتّخذه نبیّاً واتّخذه شهیدا».(7)
«اگر نُه بار قسم بخورم که رسول خدا (ص) کشته شده، برای من بهتر است از این که یک بار قسم بخورم که او کشته نشده است، و این به خاطر آن است که خداوند او را نبی گردانید و او را شهید کرد».(8)

و از دلایل شهادت پیامبر (ص):
 
علی بن ابی طالب (ع) و فضل و أسامه در قبر رسول خدا (ص) داخل شدند پس مردی از انصار که او ابن خولی گفته می شد گفت:
«قد علمتم أنی کنت أدخل قبور الشهداء و رسول الله (ص) أفضل الشهداء فأدخل معهم».(9)
«به تحقیق می دانید من در قبور همه شهدا داخل می شدم و رسول خدا (ص) با فضیلت ترین شهدا هستند، پس با ایشان داخل قبر شد». و هم چنین حاکم نیشابوری می گوید: «قال الشعبی: والله سمَّ رسول الله (ص)»(10) شعبی گفت: «به خدا قسم رسول خدا (ص) مسموم از دنیا رفت».
قال ابن سعد: جاء فی روایة: «ومات مسموماً وله ثلاثٌ وستون سنة. هذا قول ابن عبدة.»(11) ابن سعد گفت: در روایتی آمده است: «و(پیامبر (ص)) مسموم از دنیا رفت در حالی که شصت و سه سال داشت. این قول ابن عبده است».
با بررسی کتاب های اهل سنت به این نتیجه می رسیم که پیامبر (ص) به وسیله سمّ به شهادت رسیده اند.
حال سوال این است که عامه کدام سمّ را عامل شهادت پیامبر اکرم (ص) می دانند.

فصل سوم: نظر عامه در مورد کشته شدن پیامبر (ص) به سمّ خیبر

 
ادامه مطلب...
۳۰ آذر ۹۳ ، ۱۳:۳۴ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دانشجوی انقلابیـــ

مقام معظم رهبری:ما خاک پای آن غلام هم محسوب نمی‏شویم!

وقتی کسانی اسم مبارک امیرالمؤمنین (علیه‏السّلام) یا اسم مبارک ولیّ‏عصر (روحی‏فداه) را می‏آورند، بعد اسم ما را هم دنبالش می‏آورند، بنده تنم می‏لرزد.


 در ۱۲/ ۸/ ۸۰ در دیدار با جوانان اصفهان، قبل از فرمایشات رهبری، کسی ایشان را “علی زمان” خواند، در همان جلسه اینگونه تذکر دادند :


“اگر کسی در مقابل جوانان ادّعا کند و بگوید نظام اسلامی ما هیچ عیبی ندارد و همان قالبی را که اسلام خواسته، ما پیاده می‏کنیم، گزاف گفته است. به ‏هیچ‏ وجه این‏طور نیست. خود ما انسانهای ضعیفی هستیم. وقتی کسانی اسم مبارک امیرالمؤمنین (علیه‏السّلام) یا اسم مبارک ولیّ‏عصر (روحی‏فداه) را می‏آورند، بعد اسم ما را هم دنبالش می‏آورند، بنده تنم می‏لرزد. آن حقایق نور مطلق، با ما که غرق در ظلمتیم، بسیار فاصله دارند. ما گیاه همین فضای آلوده دنیای امروزیم؛ ما کجا، کمترین و کوچکترین شاگردان آنها کجا؟ ما کجا و قنبرِ آنها کجا؟ ما کجا و آن غلام حبشیِ فداشده در کربلای امام حسین (علیه‏السّلام) کجا؟ ما خاک پای آن غلام هم محسوب نمی‏شویم.

اما آنچه که حقیقت است، این است که ما به عنوان مسلمانانی که راهمان را شناخته‏ایم، تصمیم خود را گرفته‏ایم و نیروی خود را برای این راه گذاشته‏ایم؛ با همه وجود در این راه حرکت می‏کنیم و ادامه خواهیم داد. نواقصی در کار ما وجود دارد؛ همه این نواقص هم قابل حلّ است. البته وقتی این نواقص را حل کنیم، این‏طور نیست که به غایت مطلوب رسیده‏ایم؛ نه، راه کمال تمام ‏نشدنی است. در این جاده‏ای که ما حرکت می‏کنیم، هر کیلومتر به کیلومترِ آن توقّف ممنوع است؛ نباید توقف کرد؛ همچنان باید جلو رفت. بسیاری از مشکلات کنونی که ملت و کشور ما با آنها دست به گریبان است، قابل حلّ است”.

۲۷ آذر ۹۳ ، ۱۷:۰۲ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دانشجوی انقلابیـــ

این کتاب دید شما را نسبت به پیرامون تغییر خواهد داد

فرهنگ مدرنیته و توهم

 استاد طاهرزاده

فرهنگ مدرنیته و توهم

دانلود نسخه word
دانلود نسخه PDF



سلام الله علیکم
مدرنیته، چیستی،هدف و وظیفه ما 
این کتاب دید جدیدی  در برخورد با غرب و ما حصلش بهتون میده. اینکه وظیفه ما در قبال اسلامی سازی علوم چیه؟ و باید هر چه زودتر جنبید!!
اینکه ماحصل ذهن یک فرد موحد با ما حصل یک فرد ملحد چه فرقی میتونه داشته باشه؟ اصلا فرق داره؟ چقدره فرقش؟
اصلا جهان بینی افراد در تولید علمشون تاثیر داره؟ چقدر تاثیر داره؟ در حوزه علوم نظری و عملیه یا نه فقط حوزه عملی؟ 
 + نظر استاد میر باقری حفظه الله
ادامه مطلب...
۱۵ آذر ۹۳ ، ۱۸:۵۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دانشجوی انقلابیـــ

کوتاه نوشته ای درباره استاد محمدرضا حکیمی

حضور آگاهی و ایمان
استاد علامه محمد رضا حکیمی
استاد محمدرضا حکیمی، نویسنده  فرزانه، ادیب توانا و از نسل مصلحان امت اسلامی از سیدجمال الدین اسدآبادی تا علامه اقبال لاهوری، و از استاد شهید مطهری تا دکتر شریعتی، و از حضرت امام خمینی تا استاد علامه جعفری،  اکنون در میان ماست، اما بدون هر گونه تظاهری، و همچنان به انجام مسئولیت خویش متعهد، بدون آن که برای آن اجری طلب نماید، و از رنج و درد مردم خویش همواره مغموم، بدون آن که کسی را بخواهد از آینده ناامید سازد. هر گاه که به او فکر می کنم، در این اندیشه غوطه ور می شوم، که این چه رمزی است که در این شهر بی هویت و نامحدود، چنین محدود بزرگانی بدون هیاهو بر سر وظیفه روزگار را می گذرانند، و شاید وجود آنان عاملی است که می توان در این شهر همچنان زیست و از برخی از عذاب ها در امان بود. این شخصیت بی نظیر که در صحنه  علوم اسلامی - به شهادت کتب و مقالات - کمتر چنین ترکیب معجزه آسایی از ایمان و احاطه به جوانب مختلف مسائل اسلامی یافت می شود، در کنار کار علمی خویش چند ویژگی دیگر را نیز نمایندگی می کند، که هر کدام به تنهایی کافی است که انسان عمری را در لذت اطلاع یافتن از آنها سپری نماید.

علاوه بر تسلط علمی بر مسائل مورد بحث خود، او انسانی ادیب است. ادب شناس در بحر زبان و ادب فارسی و همچنین ادبیات عربی، آنان که با کتاب های او آشنایند می دانند که برخی از واژه های جدید زبان فارسی اول بار توسط ایشان خلق شد، و سپس رواج یافت. ورود او به ادب فارسی در تمامی نوشته هایش یافت می شود.از میان بیست کتاب مدون او، حتی یکی از آنها نیست که دارای نثر ادیبانه و روان نباشد. «سرود جهش ها» و «فریاد روزها» برای نسل انقلاب، اولین کتاب هایی است که به زبان جدید درباره  شور و حماسه در حرکت اجتماعی شیعه سخن می گوید. همچنین کتاب «ادبیات و تعهد در اسلام» نشان دهنده عمق اطلاع او از ادبیات ایرانی و علوم اسلامی است. در کتاب «دانش مسلمین» نیز توانایی وی در روش تحقیق،  احاطه  وی به آثار پیشینیان و تسلط او بر کتاب شناسی به خوبی پیداست. برای شناخت جایگاه او در زبان و ادب عرب تنها نگاهی به مجموعه مجلدات «الحیاة» کافی است. این کتاب که به زبان عربی ابتدا تا جلد ششم نگاشته شده است، آنچنان در استحکام لغات و جملات قوی است، که بسیاری تصور می کنند این کتاب توسط یک ادیب عرب زبان نگاشته شده است. همچنین اشعار او به زبان عربی و فارسی متعدد است. از جمله شعری که به زبان عربی و فارسی در وصف استاد خویش جناب شیخ مجتبی قزوینی سروده است، و قصیده «عینیه» در مسائل فلسفی ...

ویژگی دوم، اعتقاد عمیق او به صحت راه امامان شیعه است. او تمام عمر خود را در گسترش فرهنگ انسان ساز جعفری قرار داده است،  و در تمام حرکات و اقدامات خود، سرچشمه نجات انسان از بحران های متعدد روحی و جسمی، انفرادی و اجتماعی را تمسک به کتاب خدا و عترت پیامبر می داند.
مجلداتی نظیر «الحیاة» که مجموعه ای از آیات، احادیث و روایات و رویه زندگانی بزرگان اسلام است، به نوعی گردآوری شده است که در کمترین زمان خواننده را از سرچشمه های اسلامی موضوعات مطلع می سازد.
«خورشید مغرب» نشانه ای از نگرش یک منتظر به مسئله موعود است. و در کتاب های «امام در عینیت جامعه»، «بعثت، غدیر، عاشورا، مهدی» چنین رهیافتی را ادامه داده است.
ادامه مطلب...
۱۴ آذر ۹۳ ، ۲۳:۴۲ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دانشجوی انقلابیـــ

اسباب اضطرار به حجت خدا

قسم اول نیاز به آن حضرت به خاطر حوائج دنیوی بود. معمولا انسانها برای رفع نیازهای مادی خود زمانی که به اسباب دنیوی و مادی ناامید میشوند به حضرت صاحب متوسل شده و از او مدد مجویند. درصورتی که مقام بالاتر از آن این است که انسان بداند همه اسباب به دست اوست و مسبب الاسباب خداوند میباشد، لذا به هنگام عافیت و راحتی نیز خودشان را گرفتار و مضطر واسطه بین خداوند و بندگان یعنی حضرت حجت علیه السلام میدانند.

در دعای مستشیر آمده:«انت المجیر و انا المضطر».

روایتی در بحار هست که میفرماید:«آن کس که گرفتار بلاست نیازش به دعا از آنکسی که در عافیت هست بیشتر نیست، زیرا او نیز از بلا در امان نیست» و در دنیایی که زندگی میکند محاط به بلاها است.

قسم دوم اضطرار به حضرت به خاطر آخرت است. به هرحال انسان زندگی ابدی پیش رو دارد و به کسی نیاز دارد تا او را در آن مسیر ابدی دستگیری کند.کسی باید باشد تا به او بگوید آنجا چه جایی است و چه توشه ای نیاز دارد.قرآن برای این کار کافی نیست؛ زیرا آیاتش نمیتواند فصل الخطاب باشد و برداشتها متفاوت است.حضرت رسول نیز در تمام ازمنه در قید حیات نیستند تا قران را از تحریف حفظ کرده، مقاصد آنرا تماما مشخص کنند و پاسخگوی نیازهای زمانه باشند.عقل نیز جوابگو نیست زیرا او نمیداند ابدیت یعنی چه؟ چه رسد به تعیین زاد و توشه برای آن.

بنابراین تنها راهی که باقی میماند امام عصر ارواحنافداه است. ما مضطر حضرتش میشویم تا دستمان را بگیرد،هدایتمان کند، به بهشت برساند و از آتش جهنم نجات دهد.

قسم سوم، اضطرار انسان به خود حضرت حجت است به خاطر اینکه او درد خدا را دارد.این درد جدای از درد آخرت و درد حوائج دنیویست.

مگر میشود انسان کسی را دوست داشته باشد ولی از فراق او دردمند نباشد.برای تسکین این درد باید از راهش رفت که صراط مستقیم است. در این راه تنها راهنمایان حاضر، اهل بیت علیهم السلام هستند.بنابراین مضطر به آنها هستیم تا ما را به خدا برسانند.

این انسانها یک مرحله از دو قسم پیش بالاتر هستند. آنها کارهایشان را به خاطر رضایت خداوند انجام میدهند. دنبال پاداشی نیستند بلکه دنبال اینند که یک لبخند بر روی لبان امام عصر علیه السلام بیاید.این تیپ از انسانها اینطور نیست که به بهشت شوق نداشته باشند و یا از جهنم گریزان نباشند،خیر بلکه بهشت و جهنم آنها چیز دیگری است.جهنمشان فراق است و بهشتشان وصال!

بدترین جای جهنم قهر خداوند با آنها است:«لا یکلمهم الله و لا ینظر الیهم یوم القیامه» و بالاترین جای بهشت رضایت خداست:«و رضوان من الله اکبر»

گفت:کدامین شهر زان ها خوشتر است      گفت: آن شهری که در آن دلبر است

نکته:خداوند تمام نیازها را درون ما قرار داده تا خودمان را مضطر به او بیابیم و بر در خانه اش زانو بزنیم که فرمود:«انتم الفقراء الی الله». اگر این نیازها نبود در خانه ی او زانو نمیزدیم و احساس استغنا و تکبر میکردیم.ما نیاز داریم که به او وصل شویم و از با او بودن لذت ببریم، که تنها راهش زانو زدن و اضطرار به حجت خداست.تنها راهش همین است.

«اللهم عرفنی نفسک فانک ان لم تعرفنی نفسک لم اعرف نبیک اللهم عرفنی نبیک فانک ان لم تعرف نبیک لم اعرف حجتک اللهم عرفنی حجتک فانک ان لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی»

خدایا تا تورا نشناسم و مضطر به تو نشوم زانو در خانه نبی و حجتت نخواهم زد، که تنها راه شناخت خودت و رسیدن به تو از راه حجتت است.


۱۴ آذر ۹۳ ، ۲۰:۴۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دانشجوی انقلابیـــ

پاورپوینت آشنایی با مبانی جنگ نرم

آشنایی با مبانی جنگ نرم

با فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱ میلادی و پایان جنگ سرد کارشناسان بخش جنگ در ایالات متحده با استفاده از تجارب دو جنگ جهانی و دوران جنگ سرد دریافتند که می‌شود با هزینه کمتر و بدون دخالت مستقیم در سایر کشورها به اهداف سیاسی، اقتصادی و… دست یافت که در ادبیات سیاسی جهان به جنگ نرم شهرت یافت.

جنگ نرم

این نوع جنگ از فروپاشی شوروی شروع و تاکنون ادامه داشته و متکی بر تهدیدات نرم و قدرت نرم فرهنگی و اجتماعی است. آمریکایی‌ها با استفده از این نوع جنگ تاکنون موفق به تغییر چندین رژیم سیاسی در کشورهای مورد نظر شدند. انقلاب‌های رنگی که در چندین کشور بلوک شرق و شوروی سابق رخ داد، در واقع نمونه ای از جنگ نرم است.

....

دریافت
عنوان: پاورپوینت آشنائی با جنگ نرم
حجم: 567 کیلوبایت

+

جزوه تهاجم فرهنگی و جنگ نرم سازمان تبلیغات

دریافت
عنوان: تهاجم فرهنگی و جنگ نرم
حجم: 476 کیلوبایت

+

۱۲ آذر ۹۳ ، ۲۱:۳۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دانشجوی انقلابیـــ

عبرت....

باید عبرت بگیریم:

اینا چنتا از درد و دل های فیلسوفان بزرگ اسلامه!
ببینید چطور درباره قرآن می نویسند،
ما هم گم شده ای داریم؟!

1. ملاصدرا، حکیم و فیلسوف بزرگ عالم اسلام در مقدمه ی تفسیر سوره ی واقعه، درباره ی قرآن آورده است: بسیار به مطالعه ی کتب حکما پرداختم تا آنجا که گمان کردم کسی هستم، ولی همین که کمی بصیرتم باز شد، خود را از علوم واقعی خالی دیدم، در آخر به فکر افتادم که به سراغ تدبّر در قرآن و روایات بروم. یقین کردم که کارم بی اساس بوده است؛ زیرا در طول عمر به جای نور در سایه ایستاده بودم. از غصه جانم آتش گرفت و قلبم شعله کشید تا رحمت الهی دستم را گرفت و مرا با اسرار قرآن آشنا کرد و شروع به تفسیر و تدبر در قرآن کردم. درِ خانه وحی را کوبیدم، در باز شد و پرده ها کنار رفت و دیدم فرشتگان به من می گویند: «سَلامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِینَ» ، [1] اکنون که دست به نوشتن اسرار قرآن زده ام، اقرار می کنم که قرآن دریای عمیقی است که جز با لطف الهی امکان ورود در آن نیست؛ ولی چه کنم؟ عمرم رفت، بدنم ناتوان، قلبم شکسته، سرمایه ام کم، ابزار کارم ناقص و روحم کوچک است. [2]


2. فیض کاشانی قدس سره از فیلسوفان و فقیهان و مفسّران بزرگ عالم تشیّع، در رساله ی انصاف آورده است: مدّت ها در مطالعه ی مجادلات متکلمان فرو رفتم و کوشش ها کردم، ولی همه ی آن بحث ها از جهل من بود. مدّت ها در راه فلسفه به تعلم و تفهم پرداختم و بلندپروازی هایی را در گفتارشان دیدم. مدت ها در گفتگوی این و آن بودم؛ کتاب ها و رساله ها نوشتم و گاهی میان سخنان فلاسفه و متصوفه و متکلمین جمع بندی کردم و حرف ها را به هم پیوند دادم، ولی در هیچ یک از علوم، دوایی برای دردم و آبی برای عطشم نیافتم. بر خود ترسیدم و به سوی خداوند فرار و انابه کردم تا خداوند مرا از طریق تعمق در قرآن و حدیث هدایتم کرد.


3. امام خمینی قدس سره احیاگر بزرگ قرآن در قرن حاضر می فرماید: «اینجانب از روی جِدّ، نه تعارف معمولی می گویم: از عمر به باد رفته ی خود. . . تأسّف دارم و شما ای فرزندان برومند اسلام! حوزه ها و دانشگاه ها را از توجه به شئونات قرآن و ابعاد بسیار مختلف آن بیدار کنید.
تدریس قرآن را در هر رشته ای محطّ نظر و مقصد اعلا قرار دهید. مبادا خدای ناخواسته در آخر عمر که ضعف و پیری بر شما هجوم آورد. . . تأسف بر ایام جوانی بخورید، همچون نویسنده. » [3]

------------------------------------------

[1] . زمر (39) : 73.
[2] . ملاصدرا، تفسیر صدر المتألهین، ج 7، ص 11.
[3] . سیدروح الله خمینی (امام) ، صحیفه ی نور، ج 20، ص 93.
۱۲ آذر ۹۳ ، ۱۸:۵۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دانشجوی انقلابیـــ

رسم کتاب خوانی | ۱۱ توصیه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای برای ترویج فرهنگ کتابخوانی

۱۱ توصیه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای برای ترویج فرهنگ کتابخوانی

1 -هدیه کتاب

کتابهای خوبی که میخرید را پس از مطالعه به دوستان و فرزندانتان بدهید تا آنهاهم بخوانند. (۷۴/۰۲/۱۸)

2 -کتابخوانی کودکان

کودکان را به کتابخوانی عادت بدهید؛ این کار تا آخر عمر همراه آنها خواهد بود. (۶۹/۰۲/۱۹ و ۹۱/۰۷/۲۰)

3 -کتابخوانی روزانه

به بهانه‌ی اشتغال و کارهای روزمره از مطالعه غفلت نکنید. (۶۳/۰۸/۱۵)

4 -عرضه کتاب

ناشرین در قطار راه آهن، مترو و اتوبوس‌ها کتابهای خوب و سرگرم کننده عرضه کنند.(۷۶/۰۸/۱۹)

5 -کتابخوانی تابستانی

در تابستان‌ها که نوجوانان و جوانان محصل تعطیلند حتما کتاب بخوانند. کتاب‌هایی را معیّن کنند، بخوانند و تمام کنند. (۶۹/۰۲/۱۹)

ادامه مطلب...
۱۰ آذر ۹۳ ، ۲۱:۰۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دانشجوی انقلابیـــ