blog.ir اقتصاد اسلامی :: تُــــرابـــــ :. یک دانشجوی اِنقلابیـــ

یا لَیتَنی کُنتُ تراباً | وبلاگ یک دانشجوی انقلابیـــ

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اقتصاد اسلامی» ثبت شده است

جزوه "تصویری از اقتصاد اسلامی"

این جزوه مقاله ای از شهید سید محمدباقر صدر می باشد که توسط آقای جمال موسوی ترجمه شده است و اکنون پس از سی سال باز نشر می شود. این جزوه در حقیقت ترجمه مقاله “صورة عن اقتصاد المجتمع الإسلامی” نوشته آن شهید سعید می باشد که در کتاب “صورة عن اقتصاد المجتمع الإسلامی” آمده است. ایشان در ابتدای مقاله به تحسین انقلاب ایران به رهبری امام خمینی (ره) پرداخته و آنرا مقصود انبیا می دانند پس از آن ایشان در بحث اقتصادی وارد شده و از مفهوم استخلاف شروع می کنند اگر به کتاب اقتصادنا مراجعه کنیم ایشان در فصلی تحت عنوان “تفسیر اخلاقی مالکیت در اسلام” به موضوع جانشینی و تاثیر آن در اقتصاد اسلامی می پردازند. اینجا نیز به همان سبک موضوع را طرح می کنند و به یک سری شبهات در مورد اقتصاد اسلامی پاسخ می دهند. ایشان در ادامه به ذکر ویژگی های اقتصاد اسلامی پرداخته و بحث مالکیت مختلط و حیازت را مطابق با نظرشان در اقتصادنا طرح می کنند اما قسمتی که قابل توجه است فاصله گرفتن ایشان از نظریه ثبات در مالکیت شان راجع به توزیع پس از تولید است. ایشان در رابطه با توزیع پس از تولید می فرمایند:

“مالکیت وسائل تولید در صنایع مختلف و وسایل تولید در فعالیت­های تولیدی دیگر، برای مالک وسایل و ادوات حقی نسبت به کالای تولیدی ایجاد نمی­کند. وقتی عده­ای از مردم پشمهای خود را در وسائل پشم­ریسی مکانیکی به ریسندگی دادند، مالک ماشین آلات ریسندگی حق برداشت از پشم­های ریسیده شده را ندارد. تنها حقی که از بهره­برداری از وسایل و ادواتش به او تعلق گرفته، اجرت وسائل و ماشین آلات اوست و از محصول تولید شده از آنها، حقی به او تعلق نمی­گیرد.”

استاد در اقتصادنا راجع به حدیث “الزرع للزارع و لو کان غاصبا” به صورت مبسوط بحث می کنند در آنجا چون این قاعده با قاعده ثبات در مالکیت تطبیق کامل ندارد ایشان به گونه ای آن را توجیه می فرمایند اما در اینجا مشاهده می کنیم که ایشان در نظریه توزیع پس از تولیدشان تجدید نظر می کنند. جالب اینکه ایشان دقیقا مثال پشم را در اقتصادنا می آورند و نتیجه می گیررند نتیجه از آن صاحب ماده اولیه یعنی صاحب پشم است اما همان طور که مشاهده می کنید اینجا نتیجه را از آن نیروی کار می دانند. ان شا الله پژوهشگران و علاقه مندان به ایشان این تحول در اندیشه اقتصادی آن شهید بزرگواررا بیشتر محل تامل قرار دهند.

ایشان در ادامه به ماهیت دینامیک عناصر حقوقی اسلام می پردازند و قابلیت تطبیق آن با نیازهای روز را بررسی می کنند که از شرح آن می گذریم.

دریافت
عنوان: تصویری از اقتصاد اسلامی
حجم: 1.74 مگابایت

 یا از مدیافایر دانلود کنید. | یا از اینجا دانلود کنید.

منبع: دانشجویان حزب الله

۰۳ تیر ۹۴ ، ۱۵:۵۶ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دانشجوی انقلابیـــ

فریاد بر سر فقر !:: معرفی کتاب منهای فقر | اثر علامه محمد رضا حکیمی

منهای فقر استاد علامه حکیمی

خلاصه کتاب فریاد یک جمله است: جامعه و حکومت در تراز اسلامی، بدون فقر است. «بنابر آیات قرآنی و احادیث روشن و صریح و معتبر، هر حاکمیتی جامعه را و خانوارها را به منهای فقر نرسانده باشد، اسلامی نیست. و اگر ارزش ایی پدید آورده باشند، در عین اینکه آن ارزش ها (اگر ارزش باشند) اهمیت خود را دارند، اما هرگز ارزش اصلی و درجه اول نیستند.» (صص 41 و 42) فقر مفهومی است که دامنه معنایی آن مبسوط­تر از حوزه اقتصادی شده و در عرصه های دیگر مانند فرهنگی و اجتماعی ورود پیدا کرده است، اما معنای اراده شده از فقر در این نوشتار و کتاب منهای فقر، منحصر در فقر اقتصادی است. «پدیده ای که به جز برهه هایی از دوران باشکوه صدر اسلام[1] و تمدن اسلامی که بنا به نقل، فقیری وجود نداشت تا از بیت المال زکات دریافت کند، بشر هموراه در مبارزه با این پدیده شوم مشکل داشته و حتی صنعتی شدن و رشد اقتصادی بلند مدت نیز نتوانسته آن طور که دلخواه باشد، ریشه فقر را از بن برکند.[2] »

شاخص جامعه اسلامی در لسان نقل، جامعه­ای است منهای فقر. شاخصی که تقلیل آن با شاخص هایی نظر ضریب جینی، شاخص رفاه اجتماعی و ... متناسب با یک جامعه اسلامی نیست. این سطور انکارکننده یا اثبات کننده کارآمدی این شاخص ها نیست؛ بحث سر این است که شاخص و تراز اسلامی، خروج کامل از فقر است که روشن است این شاخص ها توانمندی انعکاس این سطح را ندارند.

مَرَّ شَیْخٌ مَکْفُوفٌ کَبِیرٌ یَسْأَلُ، فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام : مَا هَذَا؟ قَالُوا: یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ نَصْرَانِیٌّ. فَقَالَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ: اسْتَعْمَلْتُمُوهُ حَتَّى إِذَا کَبِرَ وَ عَجَزَ مَنَعْتُمُوهُ أَنْفِقُوا عَلَیْهِ‏ مِنْ‏ بَیْتِ‏ الْمَالِ. (حرعاملی، 1402، ج‏15، ص66، ح19) در روایت تکان دهنده فوق، آمده است که روزی حضرت امیرالمومنین از جایی می گذشتند که می بینند پیرمرد از کار افتاده و نابینایی مشغول گدایی کردن است. حضرت با مشاهده این صحنه می فرمایند این چه وضعی است؟ اطرافیان پاسخ می دهند که ای امیرالمومنین این مرد نصرانی است. حضرت در پاسخ می فرمایند در روزگار جوانی و سلامت، او را به کار گرفتید و اکنون که پیر و کور شده او را از حق خویش محروم ساخته به حال خود رها کرده‌اید؟ سپس دستور می دهند که از بیت المال به او بدهند. «پرسش امیر المؤمنین «ع» درباره آن مرد با لفظ «ما چیست»؟ که براى سؤال از اشیاء است نه اشخاص، دلیلى آشکار است براى ناپسند شمردن این پدیده (حضور محتاج در مردم و سرگردان در کوچه و خیابان)، براى جامعه‏اى که پرچم قرآن بر آن در حال اهتزاز است.»[3]

ادامه مطلب...
۱۸ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۰۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دانشجوی انقلابیـــ