خلاصه کتاب فریاد یک جمله است: جامعه و حکومت در تراز اسلامی، بدون فقر است. «بنابر آیات قرآنی و احادیث روشن و صریح و معتبر، هر حاکمیتی جامعه را و خانوارها را به منهای فقر نرسانده باشد، اسلامی نیست. و اگر ارزش ایی پدید آورده باشند، در عین اینکه آن ارزش ها (اگر ارزش باشند) اهمیت خود را دارند، اما هرگز ارزش اصلی و درجه اول نیستند.» (صص 41 و 42) فقر مفهومی است که دامنه معنایی آن مبسوطتر از حوزه اقتصادی شده و در عرصه های دیگر مانند فرهنگی و اجتماعی ورود پیدا کرده است، اما معنای اراده شده از فقر در این نوشتار و کتاب منهای فقر، منحصر در فقر اقتصادی است. «پدیده ای که به جز برهه هایی از دوران باشکوه صدر اسلام[1] و تمدن اسلامی که بنا به نقل، فقیری وجود نداشت تا از بیت المال زکات دریافت کند، بشر هموراه در مبارزه با این پدیده شوم مشکل داشته و حتی صنعتی شدن و رشد اقتصادی بلند مدت نیز نتوانسته آن طور که دلخواه باشد، ریشه فقر را از بن برکند.[2] »
شاخص جامعه اسلامی در لسان نقل، جامعهای است منهای فقر. شاخصی که تقلیل آن با شاخص هایی نظر ضریب جینی، شاخص رفاه اجتماعی و ... متناسب با یک جامعه اسلامی نیست. این سطور انکارکننده یا اثبات کننده کارآمدی این شاخص ها نیست؛ بحث سر این است که شاخص و تراز اسلامی، خروج کامل از فقر است که روشن است این شاخص ها توانمندی انعکاس این سطح را ندارند.
مَرَّ شَیْخٌ مَکْفُوفٌ کَبِیرٌ یَسْأَلُ، فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام : مَا هَذَا؟ قَالُوا: یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ نَصْرَانِیٌّ. فَقَالَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ: اسْتَعْمَلْتُمُوهُ حَتَّى إِذَا کَبِرَ وَ عَجَزَ مَنَعْتُمُوهُ أَنْفِقُوا عَلَیْهِ مِنْ بَیْتِ الْمَالِ. (حرعاملی، 1402، ج15، ص66، ح19) در روایت تکان دهنده فوق، آمده است که روزی حضرت امیرالمومنین از جایی می گذشتند که می بینند پیرمرد از کار افتاده و نابینایی مشغول گدایی کردن است. حضرت با مشاهده این صحنه می فرمایند این چه وضعی است؟ اطرافیان پاسخ می دهند که ای امیرالمومنین این مرد نصرانی است. حضرت در پاسخ می فرمایند در روزگار جوانی و سلامت، او را به کار گرفتید و اکنون که پیر و کور شده او را از حق خویش محروم ساخته به حال خود رها کردهاید؟ سپس دستور می دهند که از بیت المال به او بدهند. «پرسش امیر المؤمنین «ع» درباره آن مرد با لفظ «ما چیست»؟ که براى سؤال از اشیاء است نه اشخاص، دلیلى آشکار است براى ناپسند شمردن این پدیده (حضور محتاج در مردم و سرگردان در کوچه و خیابان)، براى جامعهاى که پرچم قرآن بر آن در حال اهتزاز است.»[3]
کاری که این کتاب باید با مخاطب خود کند، شورش علیه فقر خواهد بود؛ مهم ترین مسئله یک حکومت اسلامی که نبایستی لحظه ای وجود آن را تحمل کند. بدون شک ریشه کنی فقر تنها به مرحله درمان آن محدود نمی شود. هم درمان لازم است و هم پیشگیری. علل فقر بایستی شناخته شود و برای جلوگیری از ابتلا افراد به این درد، درمانی اتخاذ شود. در حوزه درمان هم باید به سمتی رفت که درمان های موقتی و توانمندسازی سیاست مبارزه باشد، نه فقرپروری. اما بالاخره افرادی وجود دارند که توانایی کار ندارند، اما با این وجود حقوق مشخصی دارند که در بازتوزیع درآمدی بایستی به آنان توجه بیشتری شود.
شاید بهتر باشد سطوری از کتاب بدون دخل و تصرفی نقل شود تا انگیزه شود برای مراجعه به اصل کتاب:
در همه جنبش های مردمی و حرکت های خلقی و انقلاب های اجتماعی و قیام های دینی، باید در مرتبه نخست انسان محروم و سامان بخشی به زندگی انسان محروم هدف باشد و عمل گردد و محرومیت رفع شود. اگر انقلاب ها برای برانداختن ریشه ظلم است باید گام نخستین و نخستین گام در جهت برطرف کردن ظلم از مظلوم ترین ها باشد یعنی محرومان، وگرنه قیام هایی خواهد بود در جهت جابه جایی قدرت و ثروت، نه بیشتر؛ و هر چه جز این گفته شود، حرف است و باد هوا... و اغفال خلق و اضلال عینینت. (ص 14)
علامه حکیمی ضمن این که به شدت به جامعه اسلامی که در آن پدیده فقر دیده شود، انتقاد می کند و تحقق اسلامیت یک نظام را در رسیدن به جامعه منهای فقر می داند و این گونه هشدار می دهد: «اینجانب این احادیث مهم را مکرر نقل می کنم و در دسترس قرار می دهم تا مردم – از همه طبقات- اصل دین را بدانند درباره تعالیم و احکام دین آگاهی لازم داشته باشند و برخی عملکردها را از دین ... و داشتن اموال تکاثری را از دینداری ندانند و در عقاید خود ثابت قدم باشند که مشکلی در دین خدا و احکام الهی و هدایت محمدی نیست، بلکه هر عیبی که هست در مسلمانی ماست. فاصله های معیشتی وسیع در هر جای دنیا باشد ... در جامعه اسلامی نباید باشد و گرنه چه فرق است میان اسلام و غیر اسلام؟ اسلام، تنها نماز و روزه و سختگیری در امر حجاب نیست، اسلام برای سعادت افراد و رشد متعالی جامعه است؛ و تبعیض و تفاوت، و فقر و تکاثر، ضد انسانیت اخلاقی و رفتار اسلامی است.» (ص40) «چگونه می توان از یک انقلاب قرآنی و تحول اسلامی در جامعه درم زد که اتومبیل سواری یک قارون دزد، می تواند چند خانوار مستمند را بطور کامل تامین کند یا یک شام در رستورانی، 360 هزار تومان باشد و خانواری با آب پنیر گذران کنند؟ این چگونگی ها به حذف اسلام منتهی می شود نه حفظ اسلام، «کاد الفقر ان یکون کفرا» و اینها همه ظلم است، ظلمی بزرگ، گسترده، ویرانگر، اعتقاد سوز، ایمان ستیز و ظلم را چه نسبتی با اسلام و مسلمانی ... الا لعنه الله علی القوم الظالمین.» (ص 56)
از منظر نویسنده «فقر و فقیر ذاتی وجود ندارد و همه فقرها و محرومیت ها عرضی و تحمیلی است که از سوی اغنیا و ثروتمندان و عملکرد آنها و عملکرد حاکمیت های کذاب، به محرومان تحمیل می شود. چنانکه غنا و غنی ذاتی نیز وجود ندارد و اموال توانگران امانتی و عاریتی از جانب خداوند متعال است نیز آنان تا به مصارف لازمه برسانند.» (ص 54) حکیمی به توصیفاتی از جامعه منهای فقر می پردازد، جامعه ای که از تکاثر و اسراف به دور است. «اینکه اسلام با این شدت با تکاثر مبارزه کرده است از جمله برای این است که تکاثر (یعنی خواستن و داشتن و جمع کردن مال بسیار) یک گناه مرکب و یک جنایت مضاعف است، زیرا که فقر فقیران و کمبود داری کمبودداران، و نیازمندی نیازمندان نتیجه زیادداری و زیاده خواهی سرمایه داران است که در احادیث به آن تصریح شده است و تجربه نیز موید آن است.» (ص47) شاخص مهم دیگری از مشروعیت مال به آن وابسته است، محدودیت مال است که مورد توجه نویسنده قرار می گیرد: «این موضوع روشن است که اگر ثروت بخواهد مشروع باشد، باید محدود باشد و از طرق مشروع بدست آمده باشد. همیشه مشروع محدود است. امام جعفر صادق می فرماید از راه حلال و مشروع بیست هزار درهم جمع نمی شود. البته این مبلغ ها که در احادیث آمده است تقریبی است و باید با اقتصاد زمان و شرایط مکان سنجیده شود، ولی در هر حال و با هر برداشت، ثروت زیاد و مال تکاثری را قطعا و قطعا نامشروع و غیرحلال معرفی می کند.» (ص 59 و 60)
مفهوم بدیعی که البته پیش از این نیز در کتاب الحیاه به آن پرداخته بود، به صورت موجز مورد اشاره قرار می گیرد و آن زکات باطنی است: «زکات باطنی یکی از مهم ترین موضوعات حیاتی و انسانی و معیشتی و تربیتی است که در هیچ مکتب و نظام اقتصادی منظور نشده است و نظیر ندارد. زیرا لزوم پرداخت زکات باطنی، به داشتن مقداری از چند چیز (گندم، جو، خرما ...) بستگی ندارد، بلکه بستگی دارد به حضور فقر در جامعه ... زکات باطنی می گوید تا فقیر هست اغنیا مسئولند و باید به آنان پرداخت کنند و تامینشان نمایند.» (ص 101)
هم چنین ایشان در بخش هایی از کتاب فرمایشات امام خمینی در خصوص مبارزه با سرمایه داری نامشروع و احقاق حقوق مستضعفان و نیز مباحثی از زبان بزرگان و احادیثی از نهج البلاغه ذکر کرده اند که برای جلوگیری از طولانی شدن بحث از طرح آن صرف نظر نموده و علاقه مندان به کتاب مذکور ارجاع داده می شوند.
در آخر نیز خوب است به روایت جالب زیر که از رسول اکرم نقل شده است، دقت شود: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِیِّ (ص) قَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَ فِی الْمَالِ حَقٌّ سِوَى الزَّکَاةِ قَالَ نَعَمْ عَلَى الْمُسْلِمِ أَنْ یُطْعِمَ الْجَائِعَ إِذَا سَأَلَهُ وَ یَکْسُوَ الْعَارِیَ إِذَا سَأَلَهُ قَالَ إِنَّهُ یَخَافُ أَنْ یَکُونَ کَاذِباً قَالَ أَ فَلَا یَخَافُ صِدْقَه.[4] امام صادق (ع) نقل کرده اند که از پیامبر اکرم (ص) پرسیدند: ای پیامبر خدا، آیا انسان از مال خود به جز زکات نیز باید پرداخت کند؟ پیامبر (ص) فرمود: آری اگر گرسنه ای اظهار گرسنگی کند، مسلمان باید او را سیر کند؛ اگر برهنه ای لباس بخواهد باید به او لباس بدهد. گفتند می ترسیم دروغ بگوید. فرمود : «چرا از این نمی ترسید که راست بگوید!»
متاسفانه در حال حاضر در کشور هیچ گونه نظارت و یا سامان دهی که بروز عینی داشته باشد در خصوص متکدیان خیابانی که بارزترین نمود «نداری» هستند، وجود ندارد. تنها اقدام حکومتی صورت گرفته در این خصوص تبلیغات شهری و بعضا تلویزیونی است که به متکدیان خیابانی کمک نکنید، آنها پولدار هستند! اگر می خواهید کمک کنید به سازمان هایی که متولی این کار هستند کمک کنید.[5] بدون شک بی توجهی مسئولین در سامان دهی و جمع آوری متکدیان خیابانی از سطح شهر، ضمن مخدوش کردن چهره جامعه اسلامی و آسیب به آرامش روانی جامعه، با گذشت زمان می تواند منجر به یک نوع بی تفاوتی اجتماعی در این موضوع گردد و روزی شود که در نظر رهگذران، نیازمندی که به دنبال غذا سر در سطل زباله کرده تفاوتی با سگ و گربه ای که آنها نیز چنین می کند نداشته باشد!!![6] این خطر جدی است. چهره و تصویر نیازمندی و احتیاج مستضعفان نباید به این شکل تخریب شود که اگر این گونه شود بازگشت آن بسیار دشوار خواهد بود.
این را هم عرض کنم به عقیده نگارنده مبارزه با فقر پیش از آنکه باید منتظر ماند تا اراده حکومتی ایجاد شود، باید اراده مردمی را فعال نمود: لیقوم الناس .... البته نگارنده نمی داند آیا این جمله که «اراده سیاسی برای ریشه کنی فقر در جامعه وجود ندارد.»[7]درست است یا نه؛ اما بحمدلله مسئولین زحمت خود را می کشند تا «بن و کارت هدیه و پول های نقدی که توسط دستگاه های حمایتی مثل کمیته امداد یا بهزیستی یا تامین اجتماعی و ... به منظور کمک به افراد نیازمند در اختیار نمایندگان مجلس قرار داده شده یا 17 میلیارد تومانی که در سال گذشته در اختیار یکی از نمایندگان مجلس برای کمک به اشخاص حقیقی و حقوقی قرار داده شده بود»[8] به دست نیازمندان برسد. هم چنین باید قدردان تلاش مسئولینی بود که تمام سعی خود را برای بازگرداندن پول های دزد دیده شده این ملت به خزانه (چه آنهایی که بوی نفت می دهد و چه بوی چیز دیگری!!!) می کشند، مسئولینی که شبانه روزی تلاش می کنند تا با رانت خواری، دزدی از بیت المال و اختلاس های دیگر مبارزه کنند که بالاخره همه اینها متعلق به این ملت مستضعف است، مستضفعانی که صاحبان این انقلابند نه آنانی که نان انقلاب مستضعفان را می خورند و به قول حکیمی «به اعتقاد برخی صاحبنظران، سرمایه داری داخلی، انقلاب را تخلیه ایدولوژیک کرد و اگر برخی از آنان، پیش از پیروزی، کمی به انقلاب کمک کردند و پولی به خانواده زندانیی رساندند، پس از انقلاب هزاران برابر بردند. بلکه در این انقلاب با کمال تاسف کشور از دست طاغوت سیاسی (فرعون) گرفته شد، اما دو دستی در دامان طاغوت اقتصادی (قارون) افتاد که هزار بار از طاغوت سیاسی بدتر و خبیث تر است به نص احادیث. (ص 55 و 56)
[1] امروز در شهر کوفه همه در رفاه زندگی می کنند، پایین ترین افراد نان گندم می خورند، خانه دارند و آب آشامیدنی سالم می نوشند. (بحار الأنوار ، ج40 ، 327 )
[2] اسلام و رشد عدالت محور، ناصر جهانیان، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، 1388، ص 57
[3] حکیمى محمدرضا و محمد حکیمى و على حکیمى ، الحیاة ،ترجمه احمد آرام، چاپ اول، 1380، ج6 ، ص453.
[4] مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار، چاپ دوم، 1403، ج72 ، ص461.
[5] که البته اثربخشی سیستم های توزیع در سازمان هایی مانند تامین اجتماعی با آنچه که در اخبار منتشر شد، می تواند محلی برای تامل باشد
[6] کما این که در حال حاضر نیز چنین برداشتی را دزدان قارون صفتی که مال نامشروع اندوخته اند، دارند.
[7] سارا شریعتی در مراسم رونمایی از کتاب منهای فقر
[8] مطلب حاضر در وبلاگ شخصی یکی از نمایندگان مجلس منتشر شده است.