باید عبرت بگیریم:
اینا چنتا از درد و دل های فیلسوفان بزرگ اسلامه!
ببینید چطور درباره قرآن می نویسند،
ما هم گم شده ای داریم؟!
1. ملاصدرا، حکیم و فیلسوف بزرگ عالم اسلام در مقدمه ی تفسیر سوره ی واقعه، درباره ی قرآن آورده است: بسیار به مطالعه ی کتب حکما پرداختم تا آنجا که گمان کردم کسی هستم، ولی همین که کمی بصیرتم باز شد، خود را از علوم واقعی خالی دیدم، در آخر به فکر افتادم که به سراغ تدبّر در قرآن و روایات بروم. یقین کردم که کارم بی اساس بوده است؛ زیرا در طول عمر به جای نور در سایه ایستاده بودم. از غصه جانم آتش گرفت و قلبم شعله کشید تا رحمت الهی دستم را گرفت و مرا با اسرار قرآن آشنا کرد و شروع به تفسیر و تدبر در قرآن کردم. درِ خانه وحی را کوبیدم، در باز شد و پرده ها کنار رفت و دیدم فرشتگان به من می گویند: «سَلامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِینَ» ، [1] اکنون که دست به نوشتن اسرار قرآن زده ام، اقرار می کنم که قرآن دریای عمیقی است که جز با لطف الهی امکان ورود در آن نیست؛ ولی چه کنم؟ عمرم رفت، بدنم ناتوان، قلبم شکسته، سرمایه ام کم، ابزار کارم ناقص و روحم کوچک است. [2]
2. فیض کاشانی قدس سره از فیلسوفان و فقیهان و مفسّران بزرگ عالم تشیّع، در رساله ی انصاف آورده است: مدّت ها در مطالعه ی مجادلات متکلمان فرو رفتم و کوشش ها کردم، ولی همه ی آن بحث ها از جهل من بود. مدّت ها در راه فلسفه به تعلم و تفهم پرداختم و بلندپروازی هایی را در گفتارشان دیدم. مدت ها در گفتگوی این و آن بودم؛ کتاب ها و رساله ها نوشتم و گاهی میان سخنان فلاسفه و متصوفه و متکلمین جمع بندی کردم و حرف ها را به هم پیوند دادم، ولی در هیچ یک از علوم، دوایی برای دردم و آبی برای عطشم نیافتم. بر خود ترسیدم و به سوی خداوند فرار و انابه کردم تا خداوند مرا از طریق تعمق در قرآن و حدیث هدایتم کرد.
3. امام خمینی قدس سره احیاگر بزرگ قرآن در قرن حاضر می فرماید: «اینجانب از روی جِدّ، نه تعارف معمولی می گویم: از عمر به باد رفته ی خود. . . تأسّف دارم و شما ای فرزندان برومند اسلام! حوزه ها و دانشگاه ها را از توجه به شئونات قرآن و ابعاد بسیار مختلف آن بیدار کنید.
تدریس قرآن را در هر رشته ای محطّ نظر و مقصد اعلا قرار دهید. مبادا خدای ناخواسته در آخر عمر که ضعف و پیری بر شما هجوم آورد. . . تأسف بر ایام جوانی بخورید، همچون نویسنده. » [3]
------------------------------------------
[1] . زمر (39) : 73.
[2] . ملاصدرا، تفسیر صدر المتألهین، ج 7، ص 11.
[3] . سیدروح الله خمینی (امام) ، صحیفه ی نور، ج 20، ص 93.