هر گاه چالش بین انقلاب و جریان تجدد، تبدیل به چالش طرفداران مدرنیته اسلامی و سکولاریست‌ها بشود، سکولاریست‌ها برنده خواهند شد ولی اگر چالش را به نقطه اصلی خودش برگردانید و یک طرف منادیان تمدن اسلامی باشند و شعار عدالت اسلامی و تمدن اسلامی سر بدهند، این طرف برنده خواهد بود.

مدیریت کلان کشور موضوع همیشگی و پر چالشی است که افراد و گروه‌های مختلف، با نظرات گوناگون به ارائه راهکار در آن می پردازند؛ افرادی که داعیه‌ی اسلام دارند و خود را از دلسوزان نظام معرفی می کنند، در عین حال تفاوت‌های بسیار زیادی در راهکارهایشان دیده می شود. قطعاً قسمت عمده‌ای از این تفاوت‌ها ریشه در نگاه به اسلام و کارکردهای دین دارد.

جزوه پیش رو چکیده‌ای فرآوری شده از کتاب «کالبد شکافی فرهنگی فتنه ۸۸» از حجه الاسلام محمد مهدی میرباقری (رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم) است. ایشان با اشاره به قرائت های مختلف از اسلام به بررسی مؤلفه‌های هر یک از گفتمان ها می پردازند و با بیان نقاط اشتراک و افتراق آنها، نگاه روشنی از جریان های موجود برای اداره کشور ارائه می کنند.

استاد میرباقری

دریافت جزوه
توضیحات: استاد حجت الاسلام و المسلمین میرباقری

در ادامه بخش‌هایی از این جزوه را می‌توانید مطالعه کنید. 

در یک نگاه کلان، سه قرائت از اسلام در بین مسلمان‌ها وجود دارد که عبارتند از:

۱- قرائت سکولاریست‌ها‌ که البته در دنیای اسلام طرفداران زیادی ندارد.

۲- طرفداران مدرنیته‌‌ی اسلامی؛ که کسانی هستند که تجدد، یا لااقل وجه‌هایی از تجدد را قبول دارند، اما آن را فاقد یک اخلاق و معنویت قابل قبول می‌دانند و می‌خواهند ترکیبی از معنویت و اخلاق اسلامی با دستاوردهای تجدد بسازند. ایده‌آلی که این گروه برای دنیای اسلام ارائه می‌دهد ایجاد یک ژاپن اسلامی است که پیشرفت و توسعه‌ی ژاپن را توأم با اخلاق و معنویت اسلامی داشته باشد.

۳- طرفداران تمدن اسلامی که معتقد به مدنیتی متمایز با جریان تجددند و مدعی‌ هستند که اسلام می‌تواند تمدن جدیدی را مبتنی بر فرهنگ، معنویت، اخلاق و ایدئولوژی اسلام بنا گذارد. امام رضوان‌الله تعالی‌علیه و رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی، پرچمدار این تفکر هستند.

این سه تفکر در نگرش به اسلام، در نگرش به غرب، در تحلیل انقلاب اسلامی، در تحلیل دشمنان انقلاب اسلامی و در تقابل‌هایی که با انقلاب اسلامی وجود دارد، با هم تفاوت دارند و بر همین اساس در ساخت ایران، و به دنبال آن در تدبیر کلّ جامعه‌ی اسلامی نیز با هم متفاوتند. هم‌چنین در مواجه با مسائل نیز، سه نوع استراتژی و نگرش اصولی و خط‌‌مشی متفاوت از هم دارند. البته سکولاریست‏ها و طرفداران مدرنیته‌ی اسلامی، با این‌که در مبانی و در تحلیل از اسلام و انقلاب اسلامی و جریان قدرت در جهان، تحلیل‌های متفاوتی دارند، اما در عمل، یکی می‌شوند و ادبیات علمی و ادبیات اداره‏ی آن‏ها، یک مسیر را طی می‌کند. بنابراین، در یک کلمه می‌توان گفت نقطه‌ی اشتراک این دو گروه، در لیبرالیسم و برنامه‌ریزی آن است.

… ممکن است افرادی واقعاً اهل مبارزه هم باشند، ولی واقعیت این است که در عمل راهی را که برای انقلاب اسلامی پیشنهاد می‌دهند، الگو سازی و الگو برداری از غرب و اداره کشور بر اساس مدلهای آن است. البته این نوع تفکر در انسان یک روحیه‌ سازش کاری ایجاد می‌کند. این را شما در دوره دفاع مقدس هم می‏توانید ببینید. آنهایی که جنگ را به آن نقطه رساندند، سکولاریست‌ها نبودند، طرفداران مدرنیته اسلامی بودند.

… هر گاه چالش بین انقلاب و جریان تجدد، تبدیل به چالش طرفداران مدرنیته اسلامی و سکولاریست‌ها بشود، سکولاریست‌ها برنده خواهند شد ولی اگر چالش را به نقطه اصلی خودش برگردانید و یک طرف منادیان تمدن اسلامی باشند و شعار عدالت اسلامی و تمدن اسلامی سر بدهند، این طرف برنده خواهد بود.

… معنا ندارد که اگر کسی در انتخابات باخت، بازی را به هم بزند. در غرب هم اینطوری نیست، در رقابت اگر کسی بنا شد بازی را به هم بزند از میدان رقابت الی الابد حذفش می‌کنند. لذا به نظر من تنها راه حل صحیح این است که آن کسانی که این گونه وارد میدان شدند از این رقابت حذف شوند و خیال هم نکنیم که انتخابات یک جناحی می‌شود، نخیر! دوباره از دل طرفداران انقلاب جناح‌های مختلفی پیدا می‌شوند کما اینکه الآن می‌بینید در خود اصولگراها هم جناح پیدا شده است، اصولگراهایی که به گمان من در حال تغییر جهت به طرف مدرنیته اسلامی هستند و اصولگراهایی که به طرف تمدن اسلامی جهت گیری می‌کنند.